تجربه اي اينچنين...
شب گذشته من و او چه خواب خوبي بود
در آن سياهي شب آفتاب خوبي بود
هميشه موقع ديدار او دلم مي ريخت
اگر چه ترس نبود اضطراب خوبي بود
گناه نيمه شب ما کلام حافظ شد
گناه نيمه شب ما ثواب خوبي بود
تفالي نزد و يک غزل برايم خواند
ولي عجب غزلي انتخاب خوبي بود
"چه مستي است ندانم که رو به ما اورد"
جهان به رقص در آمد...شراب خوبي بود
سوال کردم ازاو عشق چيست؟چشمانش
سکوت ريخت برايم، جواب خوبي بود
تمام شب تن اورا ورق ورق خواندم
غزل ،سپيد ،ترانه ،کتاب خوبي بود