هيچ کس ويرانيم را حس نکرد...
وسعت تنهاييم را حس نکرد
در ميان خنده هاي تلخ من...
گريه پنهانيم را حس نکرد...
در هجوم لحظه هاي بي کسي...
درد بي کس ماندنم را حس نکرد...
آن که با آغاز من مانوس بود...
لحظه پايانيم را حس نکرد....
ميون تموم دنيا....
ي ستاره *چرا* مونده تنها......
:(
سلام
قشنگ بود ولي غمگين، وب هم همينطور کلا غمگينه :(
موفق باشيد
خدانگهدار
حالا اون تنهاي تنها...
به مثال شب يلدا
اومده غريب نوازي
من شدم توپ يه بازي
حالا من خسته ي خستم
عاشق اون دل خستم
که بياد شمع سحر شه
از همه آدما رد شه...
سلام بانو...
زيبا قلم زديد....احسنت