immolate

روزهای خلوص با طعم آزادگی...

 

هو...

در تقویم روزهای زندگی من...

روزهایی ست

بی نام ُ نشان...

روزهایی که رنگ به رخسار ندارد...

روزهایی که در نبرد با نفس اماره...نفس لوامه بوی باروت میگیرد...

روزهای نا مطمئن....

روزهای پُر ابرُ بی باران....

روزهایی که در یک کوچه بن بست..و یا در یک ورود ممنوع..

تمام حرف ها می پیچند...

روز ِمرگ ِقاصدک ها...روز ِ بی خبری...

روزهای خلوص با طعم عُجب...

روزهای......

آه...آه نام ِتوست ....کمکم کن...

کمکم کن..این روزها را از تقویم زندگیم خط بزنم...

تا زین پس در مرور روزهایم...بنویسم...

و بلــــــــــــــــــــــــند بخوانم....

روزهای مطمئن....

روزهای به رنگ یقین....

روزهای خلوص با طعم آزادگی...

روزهای صلح و دوستی با نفس مطمئنه...

روزهای بارانی ِ بی چتر...



[ سه شنبه 92/9/12 ] [ 3:56 عصر ] [ immolate ] نظر