• وبلاگ : immolate
  • يادداشت : آخرين فرزند زمستان...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    خيلي قشنگ بود
    به دلم نشست ...
    پاسخ

    خيلي ممنون مريم جون...
    قالبشو!
    چيه ب جون سکوت قسم ميخوري!
    پاسخ

    نديده بودي مگه!!!...بَده ..کلي برات کلاس گذاشتم......:))
    مثل هميشه زيباست(صفاي دلم را بر هم نريزد)
    پاسخ

    سلام...سپاسگزارم...لطف داريد.
    اون که منم:)
    خود خودم":)
    پاسخ

    جدي؟خيلي تغيير کرديا..نشناختمت:)))
    گزينه ي : قشنگ و ناخشن بود!
    آره اين عکس من و توئه يادته باهم رفتيم برف بازي؟:))

    پاسخ

    آهان...خوب شد گفتي...بدجور ذهنم درگيرش بود:))....خودشه...اونکه لبخند ش مليح تره منم....:)))
    قالب نو مبارک:)
    پاسخ

    سپاسگزارم...:)...گفتم برا عيد تيره خوب نيس
    خشنگ بود:)
    لذت ببردم:)
    عسکشم خوشگله:)
    آخرين فرزند زمستون
    من دومين فرزند بهارم :)
    پاسخ

    خشنگ بود؟!..يعني: الف)خشن و فشنگ يود؟! ب) خشن و قشنگ بود؟!..ج)خشن و تفنگ بود؟!...د) گزينه واو صحيح است:دي....نوش جان..:))...آخه عکس ِ مثه خودته ديگه...خوکشلللللللل......منم اولين فرزندشم:)
    مي دوني کلن بچه هاي ته طقاري بازيگوشن دورازجون شوما:)
    علي رغم ميل باطنيم بايد اعتراف کنم قشنگ مي نويسي:دي
    پاسخ

    چرا بازيگوش...چيه...زبونت برنميگرده بگي دوست داشتني و و و و .....(آيکن آنچه خوبان همه دارند ته طقاري ها يک جا دارند)...الحق که اعتراف صحيحيه...منم تاييد ميکنم...:دي
    به خواب مي روم
    تا خود ِ خود ِ اردي بهشت :)
    پاسخ

    از من ميشنفي.. تو نخواب ...يهو بيدار ميشي...ميبيني خردادهااااااااا...؛)
    قصه ي ماه و چشماي من...
    چقد خوشمل نوشتي خانومي خيلي قشنگ بود، دوست مي داشتم
    پاسخ

    تنکس اِ لات ماي دير:)
    ئه ايناهاش فاميلاشون:دي
    پاسخ

    اوهوم:دي
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ جمعه 11 اسفند 91 نوشته (آخرين فرزند زمستان) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام...سپاسگزارم.